به گزارش نما به نقل از جهان؛ حقیقتش من نیز در این نوع از تقسیم بندی با آقای مطهری موافقم اینکه برخی با فتنه کسب و کار راه انداختند! اما این کسب و کار مراحل مختلفی داشت. به عنوان مثال برخی از سینماگرانی که خود از پرچم داران جریان پونز به دستان با حجاب کن دهه 60 بودند حالا اقدام به ساخت آثاری با رنگ و لعاب اپوزیسونی کرده و در پی جذب مخاطب از میان جریان ناراضی جامعه برای فروش بیشتر بودند. زندگی خصوصی و گشت ارشاد را میتوان سردمداران اینگونه فعالیتها و آثار مثلا فرهنگی(بخوانید سفارشی) دانست.
پل چوبی نمونه دیگری است در آثار سینمایی که با مجوز دولت محمود احمدی نژاد ساخته شد. این فیلم سینمایی ساخته مهدی کرمپور بعد از بیش یک سالی که اجازه اکران پیدا نکرد حالا روی پرده سینماها رفته است.
این فیلم روایتگر زن و مردی است که میخواهند از ایران بروند. تلاش برای رفتن از ایران که به فرار از شرایط و موقعیت کشور اشاره مستقیم دارد با پیش زمینهای کاملا غیرحرفهای از اتفاقات سال 88 همراه است.
متنی که در همان زمان ساخت فیلم به جای قصه در اختیار رسانه ها قرار گرفت چنین بود: «پل چوبی» معبری بود بر خندق شمالی طهران، مابین پایتخت و ییلاق شمیران… محل اتصال طهران قدیم و تهران مدرن. اینجا و اکنون، محله پل چوبی یادگار گذشته است. نامی بهجا مانده در قلب شهر پر هیاهو؛ محل رخداد عاشقانهای ناآرام… .
پل چوبی نام محلهای در منطقه نزدیک به میدان امام حسین علیه السلام است که در این فیلم قرار بوده معبری باشد میان دو زمان. زمان حال و گذشته اما تنها چیزی که مخاطب آن را متوجه نمیشود همین معبر است.
بیننده تنها شاهد یکسری عشقهای قدیمی سرباز کرده به همراه شک و ظنهای همیشگی این روزهای فیلمهای با پزروشنفکری است که بی خود و بی جهت با بک گراندی از اتفاقات سال 88 اتفاق میافتد. این بک گراند همراه است با چند نمونه تیکههای فاش(و نه در لفافه)ی سیاسی که به صورت کاملا غیرحرفهای و چشم در چشم مخاطب گفته میشود، بدون کوچکترین ظرافتی برای انتقال مفاهیم و مضامین از طریق هنر.
اما نکته جالب ماجرا رونمایی از چهره مهران مدیری به عنوان فردی است که همیشه نقش او را مانی حقیقی در فیلمها بازی میکند. نقش یک مرد میان سال با موهای سفید غالب بر سیاه که ارتباط گیری با زنان را به خوبی میداند و همیشه موجه و همه چیزدان معرفی میشود.
شاید انتظار مخاطب از حضور مدیری در نقشی جدی بسیار فراتر از پل چوبی بود، نقشی که تنها مدیری بتواند آن را بازی کند نه بازیگرانی چون حقیقی که سالهاست بازیگر این نقشها هستند.
پل چوبی سعی دارد از نام بازیگران مطرح، آغازی دختر و پسری در یک ویلا در شمیران، استفاده ابزاری از بخش ناراضی جامعه در سال 88 و باز کردن سر عشقهای قدیمی فیلمی تجاری به خورد مخاطب دهد تا شاید عوامل آن به لحاظ اقتصادی تامین شوند.
به نظر نمیرسد دیگر این جور فیلمها که بوی عقدهگشایی از آنها متصاعد میشود برای مردم جذابیت داشته باشند.
همان داستان قديمي عشق دختر پسري بدون هنرمندي
"پل چوبی"، یكی از مصادیق كاسبی با فتنه!
بیننده تنها شاهد یكسری عشقهای قدیمی سرباز كرده به همراه شك و ظنهای همیشگی این روزهای فیلمهای با پزروشنفكری است كه بی خود و بی جهت با بك گراندی از اتفاقات سال 88 اتفاق میافتد.
۱۳۹۲/۷/۱۰